جمعه ۱۲ دسامبر ۲۰۲۵
جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴
قومی و ملی
مواجهه ما با "مسئله ملی" در ایران، جنبه برنامهای دارد و راه حلهای پیشنهادی در این زمینه، نه الگوبردارانه بلکه بر پایه فهم واقعیتهای ایران و مولفههای تشکیل دهنده و چند و چون موقعیت تاریخی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کل کشور و هر منطقه از آن است. متاثر از همین هم در تزهای زیرین کوشش شده است تا در تبیین موضوع و ارایه راه حلها، بر ترمها و فرمولهایی تکیه شود که دمساز و همساز با واقعیت متعین این مکان مشخص در زمانه و امروز آنند.
در رابطه با پایگاه اجتماعی "مسئله ملی" کرد در ایران طی سه دهه گذشته، تحولات ساختاری قابل تاکیدی رخ داده است که شناخت آنها در سیاست گذاری این جنبش اهمیت دارد. با آنکه سیاست جمهوری اسلامی طی چهار دهه حاکمیت نظامی در کردستان اساساً امنیت محور بوده و تمرکز بر سرکوب داشته و لذا خبر چندانی از عمران و تولید محوری در آن نبود، بافت اقتصادی و اجتماعی منطقه اما دستخوش تغییرات شده است.
علیرغم نفوذ عمیق شیعه در عربهای کشور، رویکرد ملی گرایی در آنها طی دو دهه اخیر رو به رشد گذاشته و گرویدن به تسنن با گرایش "سلفی" میان بخشهایی از عربهای خوزستان مشهود است. این پدیده بیشتر جنبه واکنشی دارد و آن را نمیتوان صرفاً با پروژههای کشورهای عربی رقیب جمهوری اسلامی که بجای خود واقعیتهای انکارناپذیری هستند توضیح داد.
آنچه که بیشتر در ترکمن صحرا رواج دارد و به چشم میخورد، نهضت پاسداری از فولكلور، موسيقى و ادبيات ترکمنی از طریق سربرآوردن انجمنها و كانونهاي فرهنگى متعدد است. زیر پوست این جامعه، پتانسیل حس تبعیض فرهنگی و زبانی و انباشت فزاینده هویت ملی ترکمنی را باید دید که نشانههایی از برآمدهای سیاسی در شرایط مساعد آتی به شمار میآیند.
جمهوری اسلامی طی چهل سال گذشته، جز یک رشته پروژههای نظامی و امنیتی در این منطقه "ژئو استراتژیک" و از جمله بندر استراتژیک چابهار، طرح عمرانی توسعه آفرین و فقر زدای چشمگیری در بلوچستان به اجرا نگذاشته است. سوختن کماکان بلوچستان در فقر و فاقه را باید نخستین مشخصه این منطقه از کشور دانست.
در آذربایجان، "مسئله ملی" وجود دارد و جدی هم است اما با این تفاوت که نظر به درجه پیشرفتگی نسبت به همانندهای خود در کشور، "مسئله ملی" در آن گرهخورده و همپیوند با مبارزات اجتماعی است. به همین اعتبار، "مسئله ملی" در آذربایجان با بروزات آن در دیگر مناطق تحت تبعیض ملی کشور تفاوتهایی دارد و درآمیختگی تاریخی آن با نهضت چپ برجستهتر است.
گروه کار ملی و قومی حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، ضمن ابراز مخالفت خود با هر نوع ناسیونالیسم افراطی و توهمات توسعهطلبانه و کشور گشایانه، بر درک فراتر بودن مرزهای فرهنگی کشورهای منطقه از مرزهای سیاسی موجود تاکید دارد. این امکانات و مشترکات فرهنگی، زبانی و تاریخی را میتوان بر مبنای احترام به رسمیت مرزها به فرصتهایی برای دوستی، همکاری و حسن همجواری تبدیل کرد.
این جمع بست هفت بخشی، مقدمتاً نگاهی دارد به آن دسته از تحولات درخور تاکید که شامل عملکرد جمهوری اسلامی در قبال «مسئله ملی» است و نیز دربرگیرنده کنشگریهای جریانهای منطقهای و رویکردهای اپوزیسیون سراسری که با این "مسئله" ربط پیدا میکنند. رخدادهایی که، یا تداوم وضعیت پیشیناند ولی نیازمند بازخوانی در امروز خود، و یا روآمدهای تازهای که درنگی ویژه را لازم دارند. جمع بست، سپس به فعل و انفعالات حول «مسئله ملی» در پنج منطقه از کشور میپردازد و در آخر نیز رشته گزارههایی را پیرامون نوع مواجهه برنامهای و سیاسی با این معضل پیش میکشد.
این هفته نامه که از سال ١٣٧۶ با ویژگی دو زبانه ترکمنی- فارسی پا به عرصه مطبوعات کشور گذاشته بود، طی ٢٢سال گذشته به پشتوانه فعالیت وسیع خود در زمینه انعکاس فعالیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ترکمنهای ایران، همچون آئینهای از ارزشهای فرهنگی ترکمنها جلوه کرد و توانست در این منطقه تأثیرات شایانی بگذارد.
باهار امیدلرین چیچکلنمه فصلی دیر عزیز هموطنلر! گله جه گه امیدله، یاشاماقا، آزادلیقا وعدالته عشقیله بو چتین گونلردن کئچمه لی ییک!
هاوڵاتیانی بەڕێز! نەورۆز، جەژنی کەونارای سەرجەم ئێرانییەکان و لەدایکبوونی دووبارەی سروشت پیرۆز بێ.
حلول عيد النوروز الذي هو نتاج الطبيعة وعيد تاريخي لجميع الإيرانيين مبارك عليكم جميعا
حرمت لی واطانداش لار، یاویز قیش گچیپ طبیعت ینگ گؤزللشیپ باشلاماغی بیلن یتیپ گلن خلق آرا نوروز بایرامی مبارک بولسین.
نئورۆزئے جشن و مراگش، مئے اێرانیانی پّس و پیرانی هما دپتری و تاریهی شادهی یاتمانێن مراگش اِنت که گۆن زندئے سرشت وشسمین اێن بهاران همگرچ اِنت.
هاوڵاتیانی بەڕێز! نەورۆز، جەژنی کەونارای سەرجەم ئێرانییەکان و لەدایکبوونی دووبارەی سروشت پیرۆز بێ.
حلول عيد النوروز الذي هو نتاج الطبيعة وعيد تاريخي لجميع الإيرانيين مبارك عليكم جميعا
حرمت لی واطانداش لار، یاویز قیش گچیپ طبیعت ینگ گؤزللشیپ باشلاماغی بیلن یتیپ گلن خلق آرا نوروز بایرامی مبارک بولسین.
نئورۆزئے جشن و مراگش، مئے اێرانیانی پّس و پیرانی هما دپتری و تاریهی شادهی یاتمانێن مراگش اِنت که گۆن زندئے سرشت وشسمین اێن بهاران همگرچ اِنت.
اداره امور سیاسی، نظامی، اداری و اقتصادی این بندر که از بزرگترین شریانهای اقتصادی و از قطبهای اصلی صادرات پتروشیمی و نفت در ایران است، به تمامی در دست گروهی از افراد امنیتی غیربومی قرار دارد. کسانی که به اهالی عرب این شهر نگاهی آمیخته به تبعیض و تحقیر دارند و آنها را عامل "بیگانه" و "دشمن" مینامند. اینان از پیش چنین توجیه شدهاند که در این بندر دارای اهمیت کلیدی برای جمهوری اسلامی، هیچ ناآرامی سیاسی ولو در حد اعتراضات اقتصادی آرام هم جایز نیست.
به باور ما تنها راه رهایی از چرخه «نفی - سرکوب - نقار» در رابطه با هموطنان عربمان، پایان دادن به «تبعیض بنیادی» در کشور است که از نخستین شروط برای تحقق رفع آن، همانا گذر از و پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی است به مثابه نظامی «تبعیضبنیاد» که چنگ در هستی ملتی متکثر دارد.
دوآتشه های جمهوری اسلامی و شوونیسم مرکزگرا با نوشتن این اقدام به پای همه مخالفان ستم ملی در آذربایجان و کاشتن تخم دشمنی میان آذربایجانی ها و کردها از آن بهرهبرداری کرد و ناسیونالیسم افراطی کُرد و پی گیرندگان پروژه"کردستان بزرگ"نیز از یافتن "سندی" دیگر برای نشان دادن دشمنی "ترک" های جهان با خود، به وجد درآمدند.
بر اساس این طرح، ندانستن زبان فارسی برای کودک شش ساله غیرفارسیزبان، نوعی "عقبماندگی ذهنی" و "معلولیت" محسوب میشود و به ناگزیز یا آنان را مواجه با مشکلات در ثبت نام میکند و یا روانه مدارس مختص عقبماندگان میسازد. این، عملا به رسمیت شناختن برتری بخشی از مردم بر بخشی دیگر، به دلیل تعلق ملی - قومی است و در نتیجه، طرحی است نژادپرستانه و بهانهای برای اعمال ستم و فشار مضاعف علیه میلیونها هم وطن ما.
به چالش کشیدن تبعیض علیه زبانهای غیرفارسی در ایران اما هیچگاه دچار توقف نشده است. این مبارزه، قدمتی به عمر اعمال همین تبعیض دارد و طی یک قرن گذشته، تلاشهای سیاسی و فرهنگی گستردهای برای اعاده همین حق و تحقق آن انجامگرفته است. کوششها برای رسیدن به این حق اولیه و بدیهی و خواست مطالباتی رفع تبعیض زبانی و فرهنگی آن اندازه نیرومند و تا بدانسان پردامنه بوده است که در فردای انقلاب، حتی در قانون اساسی تبعیضبنیاد جمهوری اسلامی نیز ناگزیر در مادههای 15 و 19 گنجانیده شد.
این تصمیم حکومتی که بر آن نامی جز تروریسم دولتی نتوان نهاد، در پی توافق صلحی صورت گرفت که رهبری جنبش مردمی در ترکمن صحرا توانسته بود آن را به وساطت اهل خرد بر سرکوبگران حکومتی تحمیل کند. توافقی که، تصریح داشت، اقدام مسلحانه حکومتی و واکنش متقابل خلقی در برابر آن، پایان یابد و جا به گفتگو و یافتن راه حل سیاسی برای اختلافات دهد.
کردستان، در این چهار دهه راه پر فرازوفرودی طی نموده، کامیابیها و ناکامیهای فراوان دیده و تجاربی غنی اندوخته است. اما طی این مدت سراسر هزینه، هرگز از مطالبه تاریخی و محوری خود مبنی بر تحقق برابر حقوقی ملی در ایران و کردستان ایران بازنایستاده و همواره بر آن پای فشرده است.
نهضت آذربایجان، خود را ادامه و شکل متکامل انقلاب مشروطیت ایران در زمانه خود میدانست، به قانون اساسی مشروطیت پایبند بود، پادشاهی مشروطه را میپذیرفت و خود را جزئی از ایران برمیشمرد، و تمامیت ارضی ایران را خدشهناپذیر میدانست.
سلب حق تحصیل به زبان مادری از بخش بزرگی از كودكان ایرانی که تاریخچهای بیش از صدساله در کشور ما دارد، یکی از مصادیق روشن و آشکار نقض حقوق ابتدایی بشر در ایران است. رژیم ارتجاعی حاکم بر کشور، که همه اصول اساسی حقوق بشر را زیر پا نهاده است، در این عرصه نیز حتی به قانون اساسی خود نیز پای بند نیست.